دلم تنگ است
وتنهایم و تنهایی به لب آورده جانم را
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا
تلنگر می زند بر من و می گوید به من نزدیک نزدیکی
به دنبال تو می گردم به سویت پیش می آیم
چه شیرین است پر از احساس یک خوشبختی نابم
پر از امید سبز خواب دیدارم و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم
و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد
من دوستت دارم
دلم تنگ است
دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است..
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است..
احساسم برای تو
در صحرای دلم گلی بودی که در زیر باران چشمانم شکوفه دادی
برایم همچو گلی شدی اگر محروم از آب باشد پژمرده خواهد شد
در تارکی قلبم مانند خورشید طلوع کردی تا با جاودانگی خود تمام سیاهی ها را از روزگار ذهنم دور کنی..
مانند خون در رگهای من جریان پیدا کردی.!
کاری با ضربان قلبم کردی که اگر نباشی دیگر نمیزند
با آن قلب دیوانه ام کاری کردی که هر ثانیه تورا طلب میکند .
روزی که نباشی از بی قراری و از غم دوریت آرم یک گوشه میمیرد.
در تک تک لهحظه هایم تو را میبینم که با منی .
حتی یک لحظه هم از خاطرم بیرون نمیروی چون یک ثانیه هم بی تو یک عمر است!
نمیدانم احساساتم را برایت چگونه بیان کنم که از آن با خبر باشی؟
فقط میگویم که تنها برای این قلب عاشقم تنها ترینی.
تقدیم به عشقم
عشق یعنی سوختن تا ساختن ،
عشق یعنی عقل و دین را باختن ،
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل ،
عشق یعنی گم شدن در باغ دل ،
عشق یعنی تو ملامت کن مرا،
عشق یعنی می ستایم من تو را ،
عشق یعنی در پی تو در به در ،
عشق یعنی یک بیابان درد سر،
عشق یعنی با تو آغاز سفر ،
عشق یعنی قلبی آماج خطر،
عشق یعنی تو بران از خود مرا ،
عشق یعنی باز می خوانم تو را ،
عشق یعنی بگذری از آبرو ،
عشق یعنی کلبه های آرزو،
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام ،
عشق یعنی شاخه ای گل در سبد ،
عشق یعنی دل سپردن تا ابد ،
عشق یعنی سروهای سر بلند ،
عشق یعنی خارها هم گل کنند،
عشق یعنی تو بسوزانی مرا ،
عشق یعنی سایه بانم من تو را ،
عشق یعنی بشکنی قلب مرا ،
عشق یعنی می پرستم من تو را،
عشق یعنی آن نخستین حرفها ،
عشق یعنی در میان برفها ،
عشق یعنی یاد آن روز نخست ،
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست ،
عشق یعنی تک درختی در کویر ،
عشق یعنی عاشقانی سر به زیر،
عشق یعنی بگذری از هفت خان ،
عشق یعنی آرش و تیر و کمان ...
عشق یعنی بی پروا شدن سعی از قطره تا دریا شدن
به سلامتی اونی که میدونی هیچوقت نمیتونی بهش زنگ بزنی ولی بازم دلت نمیاد شمارشو پاک کنی.
فراموش کردن هم سخت است...
اما! اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است... .
چقدر سخته
کسی رو که دوستش داری نتونی بهش بگی که دوستش داری وچقدر
بده که کسی تورو دوست داشته باشه واینو نتونه بهت بگه . . .
چقدر سخته
تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید وبجاش یه
زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زول بزنی و بجای اینکه
لبریز کنید و نفرت شی حس کنی که هنوز هم دوسش داری . . .
چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده . . .
چقدر سخته
تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما
وقتی دیدیش هیچ چیزی بجز سلام نتونی بگی . . .
چقدر سخته
وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه
اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری . . .
چقدر سخته
گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار
بار خودتو بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی
گل مــــــــــــــــــــــــــــــــــن
باغچهء نو مبارک